• وبلاگ : هنوز هم تشنه ي تشنگي ام
  • يادداشت : شايد التيامي باشد
  • نظرات : 3 خصوصي ، 13 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    عجب صبري خدا دارد !اگر من جاي او بودم ،همان يک لحظه اول که اول ظلم را مي ديدم از مخلوق بي وجدان ،جهان را باهمه زيبايي و زشتي به روي يکدگر ويرانه مي کردم ...عجب صبري خدا دارد!اگر من جاي او بودم ، که در همسايه ي صدها گرسنه چند بزمي گرم عيش و نوش مي ديدم ،نخستين نعره ي مستانه ي خاموش آن دم بر لب پيمانه مي کردم ...عجب صبري خدا دارد !اگر من جاي او بودم ، که مي ديدم يکي عريان و لرزان ، ديگري پوشيده از صد جامه رنگين ، زمين و آسمان را واژگون مستانه مي کردم ...عجب صبري خدا دارد !اگر من جاي او بودم ،نه طاعت مي پذيرفتم ، نه گوش از بهر استغفار اين بيدادگرها تيز کرده ، پاره پاره در کف زاهد نمايان سبحه صد دانه مي کردم ...عجب صبري خدا دارد !اگر من جاي او بودم ،براي خاطر تنها يکي مجنون صحرا گرد بي سامان ، هزاران ليلي ناز آفرين را کو به کو آواره و ديوانه مي کردم ...عجب صبري خدا دارد !اگر من جاي او بودم ، به گرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان ،سراپاي وجود بي وفا معشوق را پروانه مي کردم ...عجب صبري خدا دارد !اگر من جاي او بودم ، به عرش کبريايي ، با همه صبر خدايي ،تا که مي ديدم عزيز نا به جايي ناز بر يک ناروا گرديده خاري مي فروشد ، گردش اين چرخ را وارونه بي صبرانه مي کردم ...عجب صبري خدا دارد !اگر من جاي او بودم ،که مي ديدم مشوش عارف و عامي ز برق فتنه ي اين علم عالم سوز مردم کش ؛به جز انديشه ي عشق و وفا معدوم هر فکري در اين دنياي پر افسانه مي کردم ...عجب صبري خدا دارد !چرا من جاي او باشم ؟؟؟همين بهتر که او خود جاي خود بنشسته و تاب تمام زشت کاري هاي اين مخلوق را دارد ؛وگرنه من به جاي او چو بودم ، يک نفس کي سازشي با جاهل و فرزانه مي کردم ؟عجب صبري خدا دارد !عجب صبري خدا دارد !