****************
آب ملتمسانه به دور قبر عباس علمدار طواف ميكند آب شرمنده روي عباس است عطش گرما نامردي دركمين بزدلي در پناه نخلي تيري در چله كمان هراس از پرتاب تير وحشت از ديدن نگاه با جذبه عباس صداي جيرجيرخم شدن دو سوي كمان... واي خداي من چه شد بر عباس ابن علي چه گذشت تيري دوباره واي خدا جان هدف رساندن آب به خيمگاه است هر چه سريعتر و تا جان در بدن باقي مانده تيري ديگر مشك پاره شد و ..... تيري ديگر اي تير با چه رويي به چشمان نازنين عباس رو در رو شدي عمودآهن و ... زيارت مادر و فراموشي زخم نبرد دامن گشوده شده مادر پسرم يا اخا درياب عباست را پشت خميده برادر از اين داغ عمود خيمه عباس را چرا؟ مگر عباس هم... آري عباس هم شهيد شد