سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، آدم هفتاد ساله ای را که در رفتار و جلوه، چون جوان بیست ساله است، دشمن می دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 

 
   

بهار 1386 - هنوز هم تشنه ی تشنگی ام
 
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:0بازدید دیروز:4
 

دختر کویر :: 86/2/6::  10:38 صبح

دوباره می گویم:

من و یک عالمه حرفی که سر گفتن ندارد...

وچه قدر بغض میکند این روزها این نا گفته های پنهانی...

شاید هم نگفتنی...

که تو را نه توانستم بگویم،نه توانستم بشنوم،ونه بصیرتی..که دیدنی...

خداوندی ات همین هست دیگر ...

فقط خواندمت...آهسته ی آهسته...نگذاشتم صدا به آن طرف حبل ورید برسد...

خودم هم نشنید...

آهسته آهسته می نگارم..نکند پر کشد حسی که صدایت را رساند..

دلم این روزها بی قرار نماندن هاس،هرچند با چنگ و دندان نگهش داشته ام.

شاید من همان روایت شده ی تکراری..تکرار می کنم هی حدیث تکراری...

که مرا باز ایستاند همان که آن روزش آفرید.

دوباره پرسیدم...

خدایا!تو با بغض های نباریده چه می کنی؟!!

آهسته آهسته می نگارم..نکند پر کشد حسی که صدایت را رساند..

خدا بغض های نباریده ی آدم ها را جمع میکند؛می باراند؛خاک گل میکند؛با گل آدم می سازد.

با خودم میگویم ...

بغضی که از آن خاک من گل شد،چه سنگین بوده بر دل صاحبش...

               ویک قطره چکید...

                              ونامش دل شد ...

*.............................................

یک ماهش که گذشت ولی اگر بودنمان با نبودنمان فرق میکند به

عرض حضرات میرسانیم که دو ،سه ماهی آفتابی که نه کمتر سایه میاندازیم...

التماس دعا


دختر کویر :: 86/1/3::  5:58 عصر

تمام شد...

همه ی پارسال تمام شد و دیگر امسال است...

   هرجا رفتم یا حرف از رفتن آن بود یا آمدن این..

من هم مثل همیشه آخرین نفر...مثل همیشه دیر می رسم.

 چه کنم آنجا که مرا آفریدن به آخر نزدیک تر است تا به اول...

نمی دانم امسال تا به آخر بر من گذر خواهد کرد یا نه ...

            ولی هنوز جاریست حس تمنایت...

 

تک تک جمعه هایش را میگردم...هر روزش نذر آن روزش،که:

                            "ترانا ونراک"

خدایا این گونه مبارکش کن امسالمان را.

 

 

 



:: RSS ::
::تعداد کل بازدیدها::

98090

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::درباره من::
بهار 1386 - هنوز هم تشنه ی تشنگی ام
دختر کویر
ساقه ی صبح بودم ،در خونزدم نشاندند ودر زیر نور سبزم رویاندند،و نهالی شدم بی قرار روییدنو سر شار شکفتن و آرزومند شکوفه بستن و شور و شوق صدها جوانه در من بیتاب ....
::لوگوی من::
بهار 1386 - هنوز هم تشنه ی تشنگی ام
::از خودمونن ::





::وضعیت من در یاهو::
::یادم تو را فراموش ::
::جستجوی وبلاگ::
 :جستجو
::اشتراک::